بررسی زندگی زنان و کودکان قالیباف در سفرنامه‌های دوره قاجار بر اساس رویکرد ادوارد پالمر تامپسون

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه مطالعات فرهنگی، موسسه مطالعات فرهنگی-اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

2 کارشناس ارشد، دانشگاه هنر تهران

10.22059/jsal.2023.92664

چکیده

در مطالعات فرش ایرانی عمدتاً توجه به جنبه­های «اقتصادی» و «هنری»، غالب بوده و به تاریخ اجتماعی فرش کمتر توجه شده است. هدف مقاله حاضر، شناخت برخی ابعاد، مشخصات و جلوه‌های فرودستی زنان و کودکان در کارگاه‌های قالیبافی قاجار است. این بررسی از جنبه نظری و روش­شناسی باتوجه‌به دیدگاه ادوارد پالمر تامپسون و استفاده از رویکرد نگاه از پایین به تاریخ فرش ایران صورت گرفت. محدوده بررسی، دوره قاجار و داده­های مورد نیاز از سفرنامه­های این دوره استخراج شد. بدین ترتیب بررسی حاضر با رویکرد کیفی و روش تاریخی انجام شد.
نتایج نشان داد که قالیبافی زنان و کودکان در خانه‌های شهری، روستایی و عشایری مناطق مختلف امری رایج بود و پرداخت دستمزد به زنان و کودکان در بخش خانگی‌بافی حذف می‌شد. از جنبه سنی و جنسی، بیشتر بافندگان، زنان و یا دختران خردسال بودند. اشتغال زنان و کودکان، سهمی در تأمین هزینه‌ای معیشتی خانواده داشته است. همچنین داده‌های بررسی حاضر نشان داد که بافندگان در کارگاه‌های قالیبافی به دلیل نامناسب بودن شرایط سازه و همچنین مهیا نبودن شرایط سالم و بهداشتی دچار آسیب‌های جسمانی نظیر تغییر شکل استخوان‌ها می‌شدند و ابتلا به برخی از بیماری‌ها میان بافندگان مشترک بوده است. این صدمه‌ها ناشی از ساعات کار بسیار طولانی در ازای دستمزدهای ناچیز بود که کفاف زندگی روزمره را نمی‌داد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Women and children carpet weavers in travelogues of the Qajar period Relying on E. P. Thompson’s approach

نویسندگان [English]

  • Alireza Moradi 1
  • Sahar Dianati 2
1 Department of cultural studies,Institute for social and cultural studies (ISCS) Tehran-Iran
2 Master of Art, Tehran University of Art,Tehran,Iran
چکیده [English]

So far, Iranian carpet studies have mainly focused on "economic" and "artistic" dimensions. The first one considers the carpet as a commercial commodity, while the latter has concentrated on the aesthetic forms of the carpet, such as the motifs, patterns, colors, threads, visual effects, symbols, signs, weaving techniques, etc. These two approaches pay attention to the distinctions of carpet designs in different regions of the country from economic and artistic aspects. Thus, in the conventional historiography of Iranian carpets, primarily "economic matter" and "aesthetic matter" have been at the center of attention.
In the mentioned studies, the social history of carpets has usually less paid attention to. One of these areas is related to the lives of carpet laborers in carpet workshops. Women and children can be considered the weakest worker layers in the hierarchy of carpet producers. They can be acknowledged among the main subalterns of the carpet production system. The subalterns whose daily life situation is not clear on the edge of the Iranian carpet production system.
 The purpose of this article is to know some dimensions and characteristics of the inferiority of women and children in Qajar carpet weaving workshops. To pursue such a goal, the question was asked about the situation of carpet weaving women and children from the point of view of issues such as double work at home and in the workshop (for women). What were the age-sex ratios, working health conditions, and finally the amount of wages and working hours?
This study was done from the theoretical and methodological aspects according to the point of view of Edward Palmer Thompson and using the bottom-up approach to the history of Iranian carpets. For this purpose, the lived experience of carpet- weaving women and children, especially their position and role in the Iranian carpet production system, was examined from a social point of view.
The scope of the investigation was the Qajar period and the necessary data were collected from the travelogues of this period. Thus, the present study was conducted with a qualitative approach and historical method.
The results showed that carpet weaving by women and children was common in urban, rural, and nomadic homes in different regions, and the payment of wages to women and children in the domestic weaving sector was eliminated, because domestic work, including carpet weaving at home, is not considered a "job". became.
Regarding age and gender, most of the weavers were women or child girls. Of course, in some parts of the country, boys were also assigned to work as carpet weavers. However, the employment of women and children in the carpet weaving workshop outside the home has contributed to the family's livelihood.
Moreover, the present study showed that the weavers in the carpet weaving workshops suffered from physical injuries such as bone deformities due to the inappropriate conditions of the structure as well as the lack of health and hygiene conditions, and some diseases were common among the weavers. These injuries were caused by working very long hours for meager wages that did not support daily life.
In short, the results of the present investigation in all mentioned investigated areas indicate that women and children in the workshops were in inferior positions compared to men. Interestingly, the women of the upper classes were also involved in carpet weaving, but in any case, such activities were not included in the framework of paid work. In other words, the employment of women in carpet weaving was almost universal and, in this respect, there was not much difference between the women of the upper classes in the village and the nomads.

کلیدواژه‌ها [English]

  • ‘Edward Palmer Thompson’
  • ‘Social History’
  • ‘History from below’
  • ‘Carpet weaving women’
  • ‘Child Rugs Weaver’
  1. اتحادیه، منصوره؛ پروان، رسول. (1398)، تحولات تجارت فرش دستباف ایران در دوره قاجاریه (باتکیه‌بر بازار بین‌المللی فرش دستباف)، مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهش‌نامة انجمن ایرانی تاریخ، 2، (5)، 1-36.

http://chistorys.ir/article-1-342-fa.html

  1. اوبن، اوژن. (1362)، ایران امروز، ترجمه: علی‌اصغر سعیدی، چاپ اول، تهران: زوار.
  2. اعظام قدسی،حسن(1342) خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، چاپخانه حیدری.
  3. آبراهامیان، یرواند. (1393)، چرا تاریخ از پایین اهمیت دارد؟ ترجمه بابک واحدی، نشریه اندیشه پویا، ش 22 ، آذر 1393 .
  4. بروگش، هینریش. (1367)، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه: مهندس کردبچه، تهران: انتشارات اطلاعات.
  5. بنجامین، س. (1363)، ایران و ایرانیان، ترجمه محمدحسین کردبچه، تهران: سازمان انتشارات جاویدان.
  6. تامپسون، ادوارد پالمر. (1396)، تکوین طبقه کارگر در انگلستان، ترجمه محمد مالجو، تهران، چاپ دوم، نشر آگاه.
  7. جعفرزاده‌پور، فروزنده؛ افتخاری، شیرین. (1382)، وضعیت کار دختران قالی‌باف، فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی، 2 (8) ، 246-247.                                                                           http://refahj.uswr.ac.ir/article-1-2242-fa.html
  8. جیریائی، مهدی؛ مفتخری، حسین؛ سلیمانی مهرنجانی، محمد. (1397)، بررسی و تحلیل تجارت داخلی و خارجی سلطان آباد عراق(1324 تا 1360 ق/ 1906 تا 1941 م)، پژوهش‌های تاریخی،10، (38)، 81-99.

https://doi.org/10.22108/jhr.2018.106517.1228

  1. چلنگریان، آرشاویر. (1382)، ریشه­های اجتماعی-اقتصادی انقلاب ایران. ترجمه خسرو شاکری. در: محمد حسین خسروپناه(به کوشش) نقش ارامنه در سوسیال دموکراسی ایران(1911-1905)، [ص142-117]، تهران، نشر شیرازه
  2. حشمتی رضوی، فضل‌الله. (1387)، تاریخ فرش سیر تحول و تطور فرش‌بافی ایران. تهران: سازمان سمت.
  3. خواجه احمد عطاری، علیرضا؛ آشوری، محمد تقی؛ اربابی بیژن؛ کشاورز افشار، مهدی(1395)، تأثیر جایگاه غرب بر قالی‌های دورة قاجار، دو فصلنامه علمیپژوهشی انجمن علمی فرش ایران، 13 (31)، 5-20.

http://dorl.net/dor/20.1001.1.20082738.1396.13.31.3.1

  1. دالمانی، هانری رنه. (1335)، سفرنامه از خراسان تا بختیاری. ترجمه‌ی علی‌محمد فره‌وشی، تهران: موسسه مطبوعاتی امیرکبیر.
  2. داوودی مقدم، فریده؛ فروزانفر، احمد؛ عسگری، زهرا (1394)، بررسی چرایی نبرد شیر و گاو در قالی‌های ایرانی با تکیه بر اسطوره‌ها و متون ادبی، سبک‌شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، 8 (30)، 276-257.

https://www.bahareadab.com/issue/30

  • دلریش، بشری(1375) زن در دوره قاجار، چاپ اول، تهران، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
  1. دیولافوا، ژان. (1371)، ایران کلده و شوش، ترجمه‌ علی‌محمد فره‌وشی، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
  2. رسولی، آذر؛ مسعودی، امید علی؛ دلاور، علی (1398)، سیاست‌های فرهنگی، هنری و تجاری قالی ایرانی دوران قاجاریه 1329 تا 1344)، مطالعات هنر اسلامی، 15 (33 )، 1-23.                                    https://doi.org/22034/IAS.2019.91513
  3. سلطان زاده، آواتیس. (1922)، اسناد تاریخی جنبش کارگری، سوسیال دمکراسی و کمونیستی ایران، جلد4، ایران معاصر. ترجمه .م. ط. به کوشش خسرو شاکری ،فلورانس: انتشارات مزدک.
  4. صحت منش، رضا (1398)، بررسی ارتباط نظام سرمایه‌داری با فرش‌بافی کرمان در دوره قاجار، دو فصلنامه علمی انجمن علمی فرش ایران، 15 (35)، 97-116. https://goljaam.icsa.ir/article-1-535-fa.html
  5. ططری، علی. (1383)، نقد و نظری بر اولین نظامنامه‌های کارگری قالیبافان ایران (کرمان)، گنجینه اسناد، 14،(3)، 94-103.

http://ganjineh.nlai.ir/article_1694.html                                                                                             

  1. کارلا، سرنا (1362) آدم‌ها و آئین‌ها در ایران، ترجمه علی‌اصغر سعیدی،چاپ اول، تهران: کتاب‌فروشی زوّار.
  2. کرزن، جرج. (1349)، ایران و قضیه ایران. ترجمه‌ی غ.وحید مازندرانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
  3. کمندلو، حسین. (1395)، بازشناسی فرش مشهد در عصر قاجار، نمونه موردی: قالی محرابی پرده‌ای دو رو(افشان شاه‌عباسی قندیل‌دار موزه فرش استان قدس رضوی)، مطالعات تاریخ فرهنگی، 8 ، (29)، 127-147.

http://chistorys.ir/article-1-815-fa.html

  1. کولیور رایس، کلارا. (1383). زنان ایرانی و راه‌ورسم زندگی آنان، ترجمه اسدالله آزاد، تهران: نشر کتابدار.
  2. لعبت فرد، احمد و ثواقب، جهانبخش(1395)، عوامل مؤثر بر رشد صادرات فرش و پیامدهای اقتصادی آن در ایران قرن نوزدهم میلادی، تاریخ ایران: شماره 20( 5/ 78 ).  https://dorl.net/dor/20.1001.1.20087357.1395.9.2.5.4
  3. مالجو، محمد. (1396)، تکوین طبقه کارگر، نقد اقتصاد سیاسی، قابل بازیابی در:

https://pecritique.com/2017/12/09

  1. محمدی، شبنم؛ وندشعاری، علی؛ میرزایی، عبدالله. (1395)، ساختارشناسی طرح و نقش‌مایه‌های قالی‌های بخشایش از اواخر قرن 19/12 تا به امروز، نگره، 11، (40)، 61-48.

https://doi.org/10.22070/negareh.2016.423

  1. ملایی، مصطفی. (1400)، بررسی وضعیت و سیر تحول تولید و تجارت فرش در آذربایجان در دوره قاجار، تاریخ اسلام و ایران، شماره 49، 119-144. https://doi.org/10.22051/hii.2020.31687.2259
  2. میرزایی، عبدالله. (1398)، تأثیر جهانی شدن بر مؤلفه‌های هویتی قالی‌های معاصر تبریز، نشریۀ علمی باغ نظر، 16 (72): 33-40.

https://doi.org/10.22034/bagh.2019.87460

  1. میرزایی، عبدالله، پیربابایی، محمد تقی، راودراد، اعظم، عباس‌زاده و علی وندشعاری. (1395)، تبیین جامعه‌شناختی علل تحول یا ثبات در نظام طراحی قالی معاصر ایران، دو فصلنامه علمی انجمن علمی فرش ایران، 12،(29)، 43-29.

http://dorl.net/dor/20.1001.1.20082738.1395.12.29.2.9

  1. نوری، اکرم و کاتب، فاطمه. (1397)، نقش قالی در آیین‌های سوگواری خراسان، جامعه‌شناسی هنر و ادبیات، دوره 10، (2)، پاییز و زمستان، 173-194.                                                           https://doi.org/10.22059/jsal.2019.271062.665685
  2. نیکیتین،(1329) ایرانی که من شناخته ام، ترجمه همایون فره وشی، انتشارات کانون معرفت
  3. یاوری، فریبا؛ مهاجر، فاطمه و خدامی، علیرضا. (1397)، تبیین جامعه‌شناختی یادگاری بافی در قالی‌های عشایری و روستایی ایران، دو فصلنامه علمی–پژوهشی انجمن علمی فرش ایران شماره 33 بهار و تابستان، 63-82.

http://goljaam.icsa.ir/article-1-282-fa.html

 

  1. Coronil, Fernando. (2000), Listening to the Subaltern: Postcolonial Studies and the Poetics of Neocolonial States, Postcolonial Theory and Criticism Essays and Studies. Ed.Laura Chrisman and Benita Parry. Cambridge: D. S. Brewer.
  2. Skocpol, Thed. (1987), Social History and Historical Sociology: Contrasts and Complementarities, Social Science History, Vol. 11, No. 1 (Spring, 1987), pp. 17-30
  3. Андреини, Энрик. (1886), Донесение генерала Андреини о состоянии промышленности и торговли в Персии. 1884 г., Сборник географических, топографических и статистических материалов по Азии, Выпуск XXIII, Санкт-Петербург: Военная типография (в здании главного штаба).
  4. Берар, Виктор .(1912), Персия и персидская смута : С карт. Ирана и портр. Шаха, Санкт-Петербург: Брокгауз-Ефрон.
  5. Березин, И. (1852), Путешествие по востоку том ӀӀ, путешествие по северной персии, казань: в типографии губернского правления и в университетской.
  6. Гурьев, Борис. (1912), Поездка в Тавриз, Исторический вестник, историко-литературный журнал, том CXXIX, Санкт-Петербург: типография а. с. Суворина.
  7. Масальский, Николай. (1844), Письма русского из Персии, часть вторая, Санкт-Петербург: Типография Штаба Отдельного корпуса внутренней Стражи.