دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
چشم اندازهای فرهنگی و اجتماعی در تحلیل موسیقی
1
14
FA
پویان
آزاده
استادیار، دانشکده موسیقی، دانشگاه هنر. تهران. ایران
pooyan.azadeh@gmail.com
10.22059/jsal.2020.78610
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش رویکردهای فرهنگی و اجتماعی در تحلیل موسیقی نوشته و برای این منظور از روش تحقیق توصیفی تحلیلی برای انجام آن استفاده شده است. می توان گفت که موسیقی -نوعی ارتباط است که دارای ادراکات و مناسبات مشترکی در بستر جامعه است. به طور کلی نوازندگان،<br />هنرمندان و نویسندگان از یک سو و در سوی دیگر، کسانی مانند شنوندگان، بینندگان و خوانندگان هستند که در یک شبکة تعاملی این روابط را شکل می دهند؛ از این نقطه نظر موسیقی دارای دو هویت است: یکی به عنوان فعالیت هنری و اجتماعی، و نیز به عنوان یک فرایند تولیدی با محوریت سازوکارهایزیبایی شناختی و هنری. هر نوع موسیقی ای دارای یک هویت خاص است که بر گروه های هدف اجتماعی اش تأثیر می گذارد. تأثیرات متقابل موسیقی و جامعه از جمله موضوعات مورد توجه در این مقاله و همچنین در عرصة مطالعات اجتماعی و فرهنگی در موسیقی است. فعالیت نظری متفکران در جامعه شناسی موسیقی، اغلب به موسیقی شناسی تطبیقی مرتبط است و جست وجوهای تأثیرات بافت اجتماعی و فرهنگی بر تولید و مصرف موسیقی را نیز شامل می شود. با این حال، جامعه شناسی موسیقی مانند موسیقی قوم شناسی صرفاً بر هویت قومی و ملی، محدود نمی شود
موسیقی,جامعه,فرهنگ,بافت,مصرف
https://jsal.ut.ac.ir/article_78610.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78610_e784a69d43136fe8580e029862198672.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
واکاوی لایههای معنایی نماد «شمسه هشت» در بافت اجتماعی و فرهنگی ایران و نمود آن در گرافیک معاصر
15
43
FA
فرزانه
فرشیدنیک
استادیار پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
farshidnik@ricac.ac.ir
10.22059/jsal.2020.78611
بررسی هنر در بافت اجتماعیِ آن، پیشینهای طولانی در مطالعات هنر دارد. یکی از مهمترین شاخههای پژوهشِ تاریخیِ هنر که رویکردی جامعهشناختی به هنر و هنرمندان دارد، بر تحلیل هنر در متنِ زمینه فرهنگی تأکید میورزد و اروین پانوفسکی، که از سردمداران این رویکرد است، با تعریف آیکونولوژی، روشی برای تحلیل هنرهای تجسمی در بستر اجتماعی آن ارائه داد. در این شیوه، معنای هر عنصرِ بصری در رابطه مستقیم با ریشههای فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و غیره، در سه لایه یا سه سطح معنایی (شامل توصیف پیش آیکونوگرافی، تحلیل آیکونوگرافی و تفسیر آیکونولوژی) مورد خوانش قرارگرفته و از شرح به تحلیل و در نهایت، به تفسیر اثر میرسد.<br />در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی انجامگرفته، نماد «شمسۀهشت»، در بستر اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. شمسۀهشت از جمله نمادهایی است که از دوران باستان و پیش از اسلام در هنرهای ایرانی قابل مشاهده است، اما پس از اسلام و بهویژه در دوران تشیع، استفاده از این نماد از گستردگی بیشتری برخوردارگشتهاست که قابل مقایسه با سایر شمسهها نیست که در تاریخ هنر ایران مورد استفاده قرارگرفتهاند. این فراوانی، در آثار هنریِ معاصر بهویژه گرافیک کاملاً مشهود است. در این پژوهش، دلایلِ ماندگاری این نماد در بستر اجتماع در طول تاریخ تا دوران معاصر و گستردگی استفاده از آن در گرافیک معاصر در سیر تحولوتطور معناشناختیِ آن بررسی شده و لایههای معنایی شمسۀ هشت براساس روش آیکونولوژی اروین پانوفسکی مورد واکاوی قرارگرفته است.
شمسۀ هشت,آیکونولوژی,جامعهشناسی هنر,نماد,گرافیک
https://jsal.ut.ac.ir/article_78611.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78611_62c0ab930c1b3db402f05a8bb2e554a4.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
سازوکار مواجهه با دیگری در نمایشنامه «آی بیکلاه، آی باکلاه» با رویکرد نشانهشناسی فرهنگی
45
68
FA
مجید
سرسنگی
000-0001-8746-661X
عضو هیات علمی دانشگاه تهران، دانشیار گروه ادبیات نمایشی، پردیس هنرهای زیبا، دانشکده هنرهای
نمایشی و موسیقی.
msarsangi@ut.ac.ir
صادق
رشیدی
عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان. استادیار گروه آموزش
هنر. تهران. ایران
s.rashidi17@gmail.com
فرهاد
امینی
کارشناس ارشد ادبیات نمایشی، دانشگاه هنر، دانشکده سینما تئاتر. ایران. تهران
amini.farhad.w@gmail.com
10.22059/jsal.2020.78612
این پژوهش که با روش تحلیلیِ نشانهشناسی فرهنگی به انجام رسیده، یک نمایشنامة نوشته شده در فضای ادبیات نمایشی مدرن ایرانی و ساختار تئاتری آن را در سپهر نشانهای قرن 14 هجری شمسی، بهعنوان یک پدیدة بینافرهنگی با استفاده از نشانهشناسی فرهنگی، مورد بررسی قراردادهاست. با درنظرگرفتن حضور فرهنگ اروپا/آمریکا مرکز بهعنوان دیگری فرهنگی در قرن مذکور، شیوههای مواجهة با این دیگری مورد تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش با تحلیل فرایند سازوکار جذب و طرد در نمایشنامه «آی با کلاه، آی بیکلاه»، شیوة ساعدی برای ترجمة فرهنگی تئاتر از سپهر فرهنگی تئاتر غربی و همچنین سازوکار مواجهه با دیگریهای درزمانی و هم زمانی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعة پسااستعماری این سازوکار در اثر ساعدی نشان میدهد که سازوکار مواجهة ساعدی با دیگری، سازوکاری است که هراس از دیگری و خطر آن را بهعنوان پیشفرض در نظر میگیرد و با طرد بخشی از فرهنگ درزمانی بهعنوان سنتها و طرد بخشهای دیگری از آن و همچنین طرد گفتمان غالب و رسمی قدرت، برای مقابلة با دیگری، تکیه بر آگاهی را پیشنهاد میکند.
استعمار,دیگری,خودبودگی,فرهنگ,ساعدی
https://jsal.ut.ac.ir/article_78612.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78612_8f8104707446087607ed611ac0cc998b.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
هستی زن میوه گان واق و نیستی مادر(ان)، تضاد یا تطبیق؟ (خوانشی زنانه نگر از رسالۀ حیّ بن یقظان)
69
90
FA
سمیه السادات
طباطبایی
گروه زبان و ادبیات عربی / دانشکدۀ علوم انسانی / دانشگاه کوثر بجنورد
sst1363@yahoo.com
10.22059/jsal.2020.78613
جستار پیشرو بر آن است تا با واکاوی چگونگی و چرایی حذف مؤنث از رسالۀ فلسفی - ادبی حیّ بن<br />یقظان نشان دهد که اندیشۀ مذکر، در ساحت فلسفه، چگونه فرودستی اجتماعی زن را در متون تمثیلی<br />خود بازتولید میکند. افزون بر این با وارسی زنانی که میوۀ درختاند انگارۀ نامآشنای واق در خیال –<br />جغرافیایی شرح میدهد که جغرافیای اسلامی از رهگذر گیاهانگاری زن بر این برساختۀ اجتماعی –<br />تأکید میورزد که زن، در قیاس با مرد، به طبیعت نزدیکتر است تا فرهنگ و اینگونه فرودستی او را<br />بازمینمایاند. پس حضور زنمیوهگان واق در متن رسالۀ مذکور با حذف مؤنث از آن، نه در تضاد، که<br />سراسر سازگار است؛ چرا که این هردو یک واقعیت همسان را هویدا میسازند و آن فرودستی زن است.
حیّ بن یقظان,ابن طفیل,واق واق,نقد زنانه,حذف مؤنث
https://jsal.ut.ac.ir/article_78613.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78613_24ff83c81ecc58b6c53587fe9bf18048.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
بررسی جامعه شناختی زمینه های تحول موسیقی در ایران دهه 50 شمسی
91
126
FA
سارا
شریعتی
استادیار، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، ایران. تهران
smazinani@ut.ac.ir
سعید
مهدوی مزده
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
saeedmahdavi73@gmail.com
10.22059/jsal.2020.78614
پرسش اساسی این مقاله آن است که در دهة 05 شمسی در مناسبات تولید موسیقی در ایران چه تغییراتی رخ می دهد که موسیقی اعتراضی به عنوان ژانری مستقل سر بر می آورد؟ دهة 05 دهه ای است که مشهور به دهة تولد موسیقی معترض در ایران است. برای پاسخ به این پرسش با استفاده از مفاهیم کلیدی که برای پرداخت نظری پژوهش اهمیت دارند، ابتدا به تعریف مفهوم موسیقی اعتراضی پرداخته ایم و سپس علت انتخاب دهة 05 شمسی را به عنوان بازة انجام این پژوهش شرح داده ایم. موسیقی اعتراضی که ریشه در غرب دارد و در دهة 50 میلادی آغاز می شود، هم زمان با ورود به ایران، مناسبات تولید موسیقی در ایران را نیز دچار تحولاتی می کند. در روش شناسی پژوهش از ساختارگرایی تکوینی پیر بوردیو استفاده شده است که تشکیل و تکوین خرده میدان موسیقی اعتراضی را در سه سطح بررسی می کند: سطح روابط درون میدان، سطح عادت واره های کنشگران میدان و سطح رابطة میدان با میادین دیگر، به ویژه میدان قدرت. در این پژوهش نیز سعی شده است با استفاده از این سه سطح تحلیل که بوردیو استفاده کرده<br />است، تصویر دقیقی از مختصات این میدان برای فهم مناسبات درون آن ارائه شود. نتیجة پژوهش را می توان به این شکل توضیح داد که در شکل گیری و تکوین خرده میدان موسیقی اعتراضی در ایران دهة 50، شیوة برخورد میدان قدرت با موسیقی و کنشگران فعال در این میدان به عنوان عاملی بسیار اساسی ایفای نقش می کند. همچنین پیشرفت های تکنولوژیک در فرآیندهای ضبط از عوامل سخت افزاری مؤثر در این تحولات است. مختصات اساسی جامعة ایران به عنوان جامعة مخاطب موسیقی اعتراضی نیز در شرایط ویژه ای قرار دارد و رشد شهرنشینی، رشد جمعیت جوان تحصیل کرده و همچنین فشارهای بین المللی سیاسی بر حکومت در برخی موارد حقوق بشری که در نتیجة خفقان سیاسی پدید آمده بود، همگی از عواملی هستند که زمینه های تحولات موسیقی اعتراضی در این دوران را شکل می دهند.
جامعه شناسی موسیقی,موسیقی,موسیقی اعتراضی,دهه 05 شمسی,تحولات موسیقی
https://jsal.ut.ac.ir/article_78614.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78614_77a40030af1e8c857e69e1b5fa7d63c6.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
تحلیل نقوش اسکناسهای ایران پس از انقلاب اسلامی بر اساس رویکرد بازتاب در جامعهشناسی هنر
128
155
FA
سینا
سیدآبادی
کارشناس ارشد پژوهش هنر، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات. تهران. ایران
sinaseyedabady@yahoo.com
ایلناز
رهبر
گروه هنر، دانشکده عمران، معماری و هنر، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران
ilnazrahbar@gmail.com
محمد
معینالدینی
استادیار گروه نقاشی، دانشکده هنر،، دانشگاه سوره. تهران. ایران
m.moeinadini@soore.ac.ir
10.22059/jsal.2020.78615
پژوهش حاضر به تحلیل نقوش اسکناسهای پس از انقلاب اسلامی بر اساس رویکرد بازتاب در جامعه شناسی هنر اختصاص یافته است. این رویکرد به بررسی هرگونه تحولات اجتماعی و بازتاب آنها در آثار هنری می پردازد. بر این اساس، مسئله اصلی این است که تحولات اجتماعی پس از انقلاب اسلامی چه تأثیری بر شکلگیری و تنوع نقوش اسکناسها داشته و تا چه اندازه بازنماییکننده این اتفاقات است. برای دستیابی به هدف پژوهش، نقوش 35دد اسکناس از سال 1357 تا 1369 بررسی قرار گرفت و با تحولات اجتماعی دورههای چاپ اسکناسها تطبیق داده شد. نتایج نشان میدهد که پس از دستورات بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی مبنی بر برچیده شدن آثار و نمادهای طاغوت، تمامی این عناصر از اسکناسها حذف شده و تحولات اجتماعی از جمله تشکیل جهاد سازندگی، راهپیماییهای مردم در زمان انقلاب اسلامی، آزادسازی خرمشهر، ایران هستهای، رشد علم و فناوری و نیز وامگرفتن مؤلفههای مورد نظر دولت از مذهب و دین اسلام در طراحی نقوش اسکناسهای ایران پس ازانقلاب مشهود بوده است و بازتاب آنها در این آثار دیده میشود. پژوهش حاضر بر اساس هدف بنیادی، و از نظر روش و ماهیت، تاریخی و توصیفی تحلیلی است. روش جمعآوری اطلاعات به شیوه -<br />کتابخانهای و میدانی بوده است.
انقلاب اسلامی,رویکرد بازتاب,فرهنگ بصری,نقوش اسکناس
https://jsal.ut.ac.ir/article_78615.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78615_76834cf66cf83266b3397c87667dde10.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
نشانه شناسیِ اجتماعیِ مقامات حریری باتکیه بر نظریه پی یرگیرو
157
177
FA
نعیم
عموری
دانشیار، گروه زبان و ادبیات عربی، دانشگاه شهید چمران اهواز.اهواز.ایران
n.amouri@scu.ac.ir
پروین
خلیلی
دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات عربی، دانشگاه شهید چمران اهواز. اهواز. ایران
parvinkhalili93@gmail.com
10.22059/jsal.2020.78616
نشانهشناسی بهعنوان روش پژوهش در شناخت دلالتها، به بررسی و تحلیل نشانهها و درک معانی نهفته در آنها میپردازد. از این لحاظ پدیدههای اجتماعی بهخودیخود معنا پیدا نمیکنند، بلکه در درون شبکهای از معانی قرار گرفته و دارای چارچوبی فرهنگی هستند. حریری (446-516 هـ) یکی از پیشگامان مقامات در ادبیات عرب است. پییر گیرو نشانههای اجتماعی را دو نوع نشانههای هویت و آداب معاشرت میداند. پژوهش حاضر کوشیده است تا باتکیهبر روش نشانهشناسی بهبررسی نشانههای اجتماعی در بیست مقامه ابتدایی حریری باتکیهبر نظریه پییر گیرو بپردازد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نشانهشناسی اجتماعی در دو مقولۀ هویت و آداب معاشرت بروز یافته و درقالب عواملی چون خوراک، پوشاک، لباس، اطوار و حالات، لحن کلام و... به اشکال گوناگون بازتاب یافته و بیانگر تنوع نشانهها و توجه حریری به اوضاع اجتماعی- فرهنگی محیط حاکم بر جامعه است؛ همچنین عواملی چون اختلاف طبقاتی بین اقشار فرادست و فرودست در خوراک و پوشاک، شغل، تقابل فرهنگی بین اشخاص جامعه بهوسیلۀ شخصیتهای داستانها، توجه به جنبههای دینی-اعتقادی، بازتاب حوادث و مشکلات اجتماعی، بهکارگیری نشانههای مکانها، نامها و القاب از مباحثی است که در مقامات حریری بازتاب یافته است.
نثر,نشانه شناسی اجتماعی,پی یر گیرو,مقامات,حریری
https://jsal.ut.ac.ir/article_78616.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78616_4188328aa5fd6b4d96b1d84967091abb.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
« تجربهاندوزی ناهمگون در بستر موافق »: فرایند جامعهپذیری حرفهای در بین بازیگرانِ غیرآکادمیکِ تئاتر در شهر تهران
180
196
FA
امین
صبوری
کارشناس ارشد جامعه شناسی، دانشگاه خوارزمی. تهران. ایران
saboori_86@yahoo.com
قربانعلی
سبکتکینریزی
استادیار گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی. تهران. ایران
soboktakin_faz@yahoo.com
10.22059/jsal.2020.78617
جامعهپذیری در گروههای حرفهای یکی از انواع جامعهپذیری است که به فرایند یادگیری نقشها، ارزشها، هنجارها و مهارتهای مربوط به حرفه یا گروه اجتماعی اشاره دارد. هدف این مطالعه، کشف فرایند جامعهپذیری حرفهای در بین بازیگران غیرآکادمیکِ تئاتر در شهر تهران، بهمثابه یک گروه حرفهای است؛ کشف و شناسایی فرایندهایی که طی آن، فرد مبتدی، به عضوِ حرفهایِ گروهِ بازیگرانِ تئاتر تبدیل میشود. تحقق این هدف از طریق فهم و شناسایی «داستان بازیگر شدن» مصاحبهشوندگان تحت هدایتِ روشِ گرانددتئوری دنبال شده است. از مجموعةمقولات بستری/شرایطی، «بستر موافق» بهعنوان مقولةهسته انتزاع، و از میان مقولات فرایندی/تعاملی، مقولة«تجربهاندوزی ناهمگون» بهعنوان مقوله هسته انتخاب شد. از ترکیب این دو مقوله، مقولةمرکزی نهایی به دست آمد: «تجربهاندوزی ناهمگون در بستر موافق». این مقوله نمایانگر یک جامعهپذیری غیرمنسجم و غیرنیتمند است که یک حرکت اُفتانوخیزان تا حرفهایشدن را نشان میدهد. عملکرد این فرایند عمدتاً از طریق یادگیریهای پراکنده از دانش و مهارتِ افراد باتجربهتر، و مواجهه با پدیدههای حاوی ظرفیت آموزشی است که بر سر راه بازیگران غیرآکادمیک قرار گرفته است.
جامعه پذیری,جامعه پذیری حرفه ای,بازیگری تجربی,بازیگری حرفه ای,بازیگران غیرآکادمیک
https://jsal.ut.ac.ir/article_78617.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78617_8e2469e60f66b0acc9858c71f80386d7.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
مؤلفههای جامعۀ آرمانشهر در شعر شاملو: با نگاهی تطبیقی به برخی از آرای فارابی و تاس مور
197
219
FA
صدیقه
علیپور
دانشیار، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید باهنر. کرمان. ایران )نویسنده مسئول(
salipoor@mail.uk.ac.ir
محبوبه
راحی زاده
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارس ی دانشگاه شهید باهنر کرمان
m.rahizadeh2016@gmail.com
10.22059/jsal.2020.78618
هر انسانی با آرمانها و آرزوهایش زندگی میکند و در واقع همین نکته است که امید را زنده نگه میدارد و زندگی را تداوم میبخشد. از آنجا که دنیای معاصر پر است از دغدغههایی که روح انسان را به پوچی و افسردگی سوق میدهد؛ لذا تفکر درباره آرمانشهر، میتواند التیامی بر دردها و نومیدیها باشد. شاعران همواره جزء کسانی بودهاند که این تفکر را در شعرشان بهخوبی ارائه کردهاند. شاملو، شاعر معاصر ایران، شاعری مبارز که درد اجتماعی، رؤیای جامعه آرمانی را در سر میپرورانده و شعرش نمایانگر رؤیای اوست. او برای توصیف جامع دلخواهش و بهدستدادن ساختاری جهانی، به نظریهپردازان آرمانشهری شرق و غرب؛ چون فارابی توجه داشته است. بنابر مطالعه این پژوهش، مهمترین شاخصههای ایدئولوژیکی شاملو، سعادتخواهی برای بشر، امید به نجات اجتماع و بهبود روابط انسانی با طبیعت، انسان و خداست. همچنین ساختار جامعه آرمانشهری او متشکل از شهروندانی است که عقلانیت دارند و به اخلاق و امنیت اجتماعی اهمیت میدهند. مالکیت در آن جنبه عمومی و همگانی دارد و جامعه، بستری سالم برای تحقق عدالت و آزادی است.
شاملو,جامعه آرمانی,عناصر,فارابی,تامس مور
https://jsal.ut.ac.ir/article_78618.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78618_a36b6cf04ea2c4b2737e74d3814f40c9.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
سینما، نئولیبرالیسم و طبقات فرودست: تحلیل اجتماعی فیلم «من، دنیل بلیک» اثر کن لوچ
222
245
FA
محسن
ماندگاری
کارشناسی ارشد علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران. ایران
mmandegari@gmail.com
10.22059/jsal.2020.78619
فیلم «من، دنیل بلیک» اثر کن لوچ، فیلمساز چپگرای انگلیسی است که نخل طلای جشنواره کن را از آن خود کرده است. کن لوچ در این فیلم، اگرچه بوروکراسی فرسایشی نظام خدمات اجتماعی بریتانیا را به نقد میکشد اما به چیزی بیشتر از بوروکراسی اداری میپردازد؛ او با زبانی بسیار گزنده، در قالب درامی سیاسی و تأثیرگذار، نئولیبرالیسم را به چالش میکشد. در این مطالعه، با استفاده از مفاهیم نئولیبرالیسم و شهروندی، به تحلیل نشانهشناختی آخرین ساخته کن لوچ میپردازد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که فیلم «من، دنیل بلیک» اگرچه بهصورتی اغراق آمیز رنج و محنت طبقه کارگر و فرودست جامعه را در برابر دولتی بیرحم بهتصویر میکشد و «بازتاب» دقیقی از جامعه بریتانیا نیست و کژتابیهایی دارد اما کن لوچ در «شکلدهی» افکار عمومی که هدف اصلی او از ساخت این فیلم بوده موفق است. در این تحقیق از روش نشانهشناسی جان فیسک استفاده شده است.
نئولیبرالیسم,شهروندی,من دنیل بلیک,کن لوچ,جامعهشناسی سینما,بازنمایی,نشانهشناسی
https://jsal.ut.ac.ir/article_78619.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78619_39093bdf87d06db1e5837338a9f8ac6e.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
جستاری روایتپژوهانه پیرامون باغ ایرانی از نظرگاه متون و سفرنامهها (نمونه موردی: باغهای تهران در دوره قاجار)
247
280
FA
علی
اعطا
دانشجوی دکتری معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات. تهران. ایران
alieta80@yahoo.com
ایرج
اعتصام
استاد و عضو هیأت علمی گروه معماری، دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران
i.etessam@srbiau.ac.ir
آزاده
شاهچراغی
دانشیار و عضو هیأت علمی گروه معماری، دانشکده هنر و معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
a.shahcheraghi@gmail.com
10.22059/jsal.2020.78620
عصر قاجار یکی از ادوار مهم فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و از نقاط عطف تاریخی است که سیاحان زیادی را روانه ایران کرد. بسیاری از آنها پس از بازگشت به کشورهای خویش، به نگارش خاطرات سفر همت گماشتند که صرفنظر از کاستیهای محتوایی یا روشی، از اسناد معتبر تاریخی بهحساب میآیند و تصویری از وضعیت آن زمان روایت میکنند. سفرنامهها از مهمترین اسناد تاریخ هر جامعه و از منابع دست اول پژوهش بهشمار میروند. هدف از این پژوهش، واکاوی روایتپژوهانة مفهوم «باغ» از نظرگاه متون و سفرنامههای دورة قاجار است و سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که «آیا میتوان با واکاوی روایتها در سفرنامهها و متون دورة قاجار، مفهوم "باغ" را صورتبندی کرد؟». این تحقیق به لحاظ «ماهیت پژوهش»، از گونه تحقیقات «کیفی» و بهلحاظ قصد از پژوهش، «تاریخی-تفسیری» است که به فهم پدیدهها بر اساس معانی که آدمیان برای آنها به وجود آوردهاند، میپردازد. راهبرد پژوهش، «روایتپژوهی» و از نظر دید شکلی، «تاریخ شفاهی» است. نتایج نشان میدهد که دیدگاه اغلب سفرنامهنویسان پیرامون مفهوم «باغ» را میتوان در سه صورت روایتگری دستهبندی کرد: «روایت باغهای اقامتی»، «روایت باغهای حکومتی» و «روایت باغهای تفرجگاهی». بیشترین اسناد تاریخی - روایی مربوط به دورة ناصرالدینشاه است و از دوران سلطنت مظفرالدینشاه، سفرنامهای یافت نشد. آنچه در میان همه روایتها مشترک است، اهمیت باغ در این دوره تاریخی است، چرا که اکثر متون بر این امر تأکید دارند که حدود دوسوم مساحت شهر تهران در دوره قاجار را باغهای بسیار بزرگ تشکیل داده و بیشترین تأکیدِ سفرنامهها بر باغ گلستان بوده است.
باغ,تهران,روایت,سفرنامه,قاجار
https://jsal.ut.ac.ir/article_78620.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78620_172f4345b361e7a7d8249db81646ea69.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جامعه شناسی هنر و ادبیات
2538-5046
2980-8685
12
1
2020
08
22
نمود شخصیت اصلی در داستانهای کوتاه غلامحسین ساعدی : (با تکیه بر ساختگرایی تکوینی گلدمن)
282
306
FA
پریوش
میرزاییان
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهرکرد. ایران
mirzaeyan90@gmail.com
امین
بنی طالبی
گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
aminbanitalebi@yahoo.com
10.22059/jsal.2020.78621
این پژوهش باتکیهبر شیوه ساختگرایی تکوینی به بررسی شخصیتهای اصلی سه مجموعه داستان «شبنشینی با شکوه»، «عزادارن بیل» و «دندیل» نوشته غلامحسین ساعدی میپردازد و ویژگیهای شخصیتهای اصلی داستانهای او شناسایی و باتوجهبه شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان نگارش آثار تحلیل میشود. این بررسی نشان میدهد رابطه همارزی میان وقایع اجتماعی روزگار نویسنده و شخصیتپردازی او وجود دارد. آگاهی جمعی نویسنده و جهانبینی او بهعنوان نویسنده، روانپزشک و روشنفکر موجب گردیده دنیای خیالی داستانهایش مملو از شخصیتهایی باشد که هریک نمودی از معضلات و کاستیهای اجتماعی هستند. ویژگیهای شخصیتهای اصلی این سه مجموعه داستان، که مدت کوتاهی پس از انجام اصلاحات ارضی و انقلاب سفید در دوران پهلوی منتشر شدهاند، بازتابنده مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی است. شخصیتهای تنها، روانپریش، منفعل و مسئلهدار داستانهای ساعدی از مشکلات ناشی از عدم رشد و پویایی اجتماع حکایت دارد. تقابل سنت و مدرنیته، فقر، بیسوادی، فرهنگ استبدادی و ساختار اداری ناکارآمد از مهمترین مؤلفههایی هستند که بر شخصیتپردازی ساعدی تأثیر گذاشتهاند.
غلامحسین ساعدی,داستان کوتاه,شخصیت اصلی,ساختگرایی تکوینی,لوسین گلدمن
https://jsal.ut.ac.ir/article_78621.html
https://jsal.ut.ac.ir/article_78621_fafce278b072df060aa26497aaad2d8b.pdf